تصمیمِ من.
تصمیم گرفتم قواعد نوشتاری فارسی را رعایت کنم، همین.
نوشته های بی موضوع یک کارآفرین
تصمیم گرفتم قواعد نوشتاری فارسی را رعایت کنم، همین.
و اعتراضت بوسه هایت است….
اخبار میگفت توی راهپیمایی هزاران موشک و فلان و بهمان نشان دادند، ما اما همان مردمی ک هجوم برده بودند به کیک 40 متری و نگذاشتند مراسم درست انجام شود را دیدیم…. و افسوس ک موشک، فرهنگ را نمی سازد، اما با فرهنگ، خیلی کشورها را می توان گرفت، خیلی بیشتر از موشک.
چند سالی هست مشاور رسمی یکی از اتاقهای بازرگانیِ نسبتا بزرگ ایرانم، حالا آمده اند یک برگه گذاشتهاند جلوی من که باید در تصمیمگیریهایم، جمهوری اسلامی، منافع سازمانهای زیر مجموعه حاکمیت و فلان را رعایت کنیم! ما هم گفتیم، رعایت اصول ملی،اسلامی خودش همهی منافع را تامین میکند! امضا نکردیم و رفتیم …
حالا زنگ زدهاند فلانی بیا و …
و خب خوبان در اين معامله تقصير مي کنند !
هرچیزی ک برای من عادی شود،
اینکه سر صبح جای کوه رفتن،
پشت این میزهای مسخره بنشینم و حرف های مسخره همکاران را تحمل کنم، توی کتم نمی رود
هیچ حرفی راجع به تیتر نمی توان گفت …
فقط باید سکوت کرد و رفت
ما راضی شده ایم به مهاجرت به کویت و پاکستان،
ما بدبخت ها، ما بیچاره ها ….
به قیمت ارز، عدم ترخیص کالاها از گمرک، نابسامانی تجارت آنلاین در ایران،
فیلتر شدن سایت هامون،
به هیچی کار ندارم!
هوا رو عشق است…
این جمله اگر این بار را داشته باشد ک من مخالفم اما کار را به بهترین نحو انجام می دهم چون انتخاب جمع بوده خیلی خیلی هم خوب است،
اما آن زمان ک نشان این باشد ک من مخالفم و همکاری از سوی من نخواهید دید، مجازاتش نمی تواند جز اعدام چیز دیگری باشد.